پلیس جوانی که هیچکس به او گوش نداد! بیوگرافی لیان اسکات کندی، قهرمان سری Resident Evil - قسمت اول

پلیس جوانی که هیچکس به او گوش نداد! بیوگرافی لیان اسکات کندی، قهرمان سری Resident Evil - قسمت اول

رامتین کاظمی رامتین کاظمی
7 سال و 3 ماه و 26 روز پیش

لیان کندی، که کار خود را به عنوان یک پلیس جوان و تازه‌کار شروع کرد، پس از نجات پیدا کردن از راکون سیتی، توسط دولت استخدام و تبدیل به یکی از ماهرترین مأمورین آمریکایی شد و با سازمان مخوف Umbrella Corporation به مبارزه پرداخت. به بهانه نزدیک شدن به عرضه بازی Resident Evil 7 و چهل سالگی لیان اسکات کندی، نگاهی به سرگذشت او می‌اندازیم.

نام: لیان اسکات کندی

سال تولد: 1977

گروه خونی: A

قد: 180 سانتیمتر

وزن: 70 کیلوگرم

ملیت: آمریکایی

شغل: افسر پلیس (1998)

          مأمور USSTRATCOM (1998-2011)

          مأمور DSO (2011 تا کنون)

وضعیت: زنده

 




مقدمه

لیان اسکات کندی، یکی از دو قهرمان بازی Resident Evil 2، قهرمان بازی Resident Evil 4 و یکی از چند قهرمان بازی Resident Evil 6 است. در اولین حضور او، لیان یک پلیس جوان و تازه‌کار در اداره پلیس شهر راکون سیتی بود که در میانه شیوع ویروس T و سقوط این شهر گرفتار شد. پس از بازی Resident Evil 2، لیان تبدیل به یک مأمور آموزش‌دیده و ماهر دولتی بدل شد و در زمینه مبارزه با اسلحه بیوارگانیک فعالیت کرد.




لیان همچنین در بازی Resident Evil: Gaiden برای کنسول گیم بوی کالر قابل بازی است و در فیلم انیمیشن Resident Evil: Degeneration در کنار کلیر ردفیلد حضور داشت. داستان نجات او از راکون سیتی در بازی Resident Evil: The Darkside Chronicles مرور می‌شود و او قهرمان فیلم انیمیشن جدید Resident Evil: Damnation نیز خواهد بود. پل هداد، صداپیشگی او را در بازی Resident Evil 2 بر عهده داشت و تا قبل از بازی Resident Evil: Operation Raccoon City، که کریستیان لانز به جای او صداپیشگی کرد، پل مرسیر، صداپیشه لیان کندی بود. در بازی Resident Evil 6 و فیلم Resident Evil Damnation نیز متیو مرسر این نقش را بر عهده گرفت.

داستان

در میان تمام دستاوردهای لیان، نجات پیدا کردن او به عنوان یک پلیس جوان تازه‌کار از شهر راکون سیتی، از همه چشمگیرتر است. پس از این اتفاق، دولت ایالات متحده او را به استخدام در آورد و لیان، سرانجام محافظ شخصی رئیس جمهور ایالات متحده و خانواده‌اش در آمد و به همین دلیل، همکاری نزدیکی با اتحادیه ارزیابی مبارزه با بیوتروریسم داشت.



- راکون سیتی (Resident Evil 2)

لیان دقیقا در روززی که شیوع ویروس T به اوج خود رسید، به شهر راکون سیتی آمد تا کار خود را در واحد نیروهای ویژه این شهر آغاز کند. او بلافاصله متوجه اوضاع وخیم شهر می‌شود و پس از حمله شهروندان آلوده شده، با کلیر ردفیلد آشنا و همراه می‌شود. پس از یک تصادف، این دو جدا شده و قرار می‌گذارند که در ایستگاه پلیس، همدیگر را پیدا کنند.


"چرا هیشکی هیچوقت به حرف من گوش نمیده!!"


اما ایستگاه پلیس، بر خلاف تصور لیان، اصلا جای امنی نیست و پس از مرگ ماروین برانا، وی تنها نیروی امنیتی شهر می‌شود. اما برانا قبل از مرگ، به لیان کمک می‌کند تا کلیر را پیدا می‌کند و این دو تصمیم می‌گیرند تا از شهر فرار کرده و در این راه، هر فردی را که بتوانند، نجات دهند. لیان در این راه، با ایدا وانگ ملاقات می‌کند، زنی سرسخت که در جستجوی دوست پسر روزنامه‌نگار خود، بن برتولوچی است. لیان که حتی در این شرایط نیز قصد دارد وظیفه خود را به خوبی انجام دهد، از طریق شبکه فاضلاب، ایدا را تعقیب می‌کند. علیرغم این که آنت برکین، از دانشمندان کمپانی آمبرلا، به او شلیک می‌کند، او تسلیم نمی‌شود و سرانجام، آزمایشگاه مخفی کمپانی آمبرلا را پیدا می‌کند. لیان متوجه می‌شود که ایدا در واقع به دنبال ویروس G است. ایدا که لیان را با تفنگ خود نشانه رفته، تصمیم می‌گیرد که او را رها کند، اما قبل از فرار، توسط آنت برکین، که خود نیز در حال مرگ است، کشته می‌شود. ایدا قبل از مرگ، به لیان اطلاع می‌دهد که کمپانی آمبرلا، برای نجات کارمندان خود، یک سیستم قطار تأسیس کرده است و لیان باید از آن استفاده کند.




اما قبل از این که لیان بتواند به این سیستم دسترسی پیدا کند، سیستم نابودی خودکار آزمایشگاه فعال شده و لیان با ویلیام برکین، محقق ارشد کمپانی آمبرلا و خالق ویروس G مواجه می‌شود که خود آلوده شده و جهش یافته است. لیان پس از شکست دادن ویلیام برکین، خود را به قطار که حرکت کرده می‌رساند و سوار آن می‌شود و دوباره با کلیر ملاقات می‌کند و کلیر نیز شری برکین، دختر آنت و ویلیام را به لیان معرفی می‌کند. درون قطار، ویلیام بار دیگر با آن‌ها مواجه می‌شود و این بار، سیستم نابودی خودکار قطار را فعال می‌کند، اما لیان، کلیر و شری، خود را نجات داده و ویلیام، به همراه قطار از بین می‌رود.




سپس، لیان، کلیر و شری، با دیدن بارقه‌ای از نور خورشید، متوجه می‌شوند که از این شب کابوس‌وار نجات پیدا کرده‌اند. کلیر به لیان اطلاع می‌دهد که قصد دارد برادرش، کریس را پیدا کند و لیان نیز به او پیشنهاد کمک می‌دهد و در پایان، هر سه از بقایای قطار نابود شده آمبرلا دور می‌شوند.

- پس از راکون سیتی

پس از وقایع شهر راکون سیتی، لیان به کلیر اطلاع می‌دهد که وی باید به تنهایی به دنبال کریس بگردد تا لیان بتواند از شری مراقبت کند. اما کمی بعد، لیان و شری توسط مقامات دولتی دستگیر می‌شوند. هرچند دولت آمریکا به لیان پیشنهاد می‌کند تا به استخدام دولت در آمده و برای یکی از سازمان‌های فدرال این دولت کار کند. در قبال محافظت از شری، لیان این پیشنهاد را می‌پذیرد و تمرینات سختی را برای شغل جدید خود آغاز می‌کند. آشنایی او با نوع جدید اسلحه بیوارگانیک ساخته شده توسط آمبرلا، باعث می‌شود تا لیان به یک مهره بسیار مهم برای سازمان‌های ضدتروریستی بدل شود. اطلاعاتی که لیان در قبال تحقیقات آمبرلا، در اختیار دولت قرار می‌دهد، پروسه تبدیل او از یک پلیس تازه‌کار به یک مأمور ویژه ماهر را شتاب می‌دهند.




در حالی که لیان همچنان از نظر اطلاعات با دولت همکاری می‌کند، تصمیم می‌گیرد تا به شیوه سنتی به کار خود ادامه دهد و به صورت میدانی از وقوع حادثه‌ای دیگر مانند راکون سیتی جلوگیری کند. وی متوجه می‌شود که در یک پایگاه مخفی در جزیره شینا، آزمایشاتی مشابهی در حال وقوع است و در نوامبر 1998، دوست خود، کارآگاه آرک تامپسون را برای تحقیقات به این جزیره می‌فرستد. دو ماه بعد، کلیر ردفیلد که توسط کمپانی آمبرلا دستگیر شده و در جزیره‌ای آلوده به ویروس T نگه‌داری می‌شود، با لیان تماس گرفته و درخواست کمک می‌کند. لیان نیز کریس، برادر کلیر را پیدا کرده و او را برای نجات خواهرش، به جزیره راکفورت می‌فرستد.

- مأموریت: خاویر (Resident Evil Darkside Chronicles: Operation Javier)

در سال 2002، لیان برای دستگیری مردی به نام خاویر هیدالگو به آمریکای جنوبی فرستاده می‌شود. خاویر به تازگی با یک محقق سابق کمپانی آمبرلا که هنوز به ابزار و آزمایشات قدیمی این کمپانی مجهز آشنا شده، و باید متوقف شود. لیان به همراه یک مأمور باتجربه نیروهای ویژه به نام جک کراوز به این مأموریت ارسال می‌شود، اما این دو در بدو آغاز مأموریت خود، متوجه می‌شوند که بار دیگر ویروس T شیوع پیدا کرده و دختر جوانی به نام مانوئلا، از آن‌ها استقبال می‌کند. مانوئلا، دختر خاویر است که مبتلا به یک بیماری کشنده است و تنها دلیل زنده ماندن او، تزریق مداوم ویروس T-Veronica است.




در طول این مأموریت، لیان از ماجراهای خود در شهر راکون سیتی تعریف می‌کند و این دو پس از نجات پیدا کردن از سربازان آمبرلا، با خاویر روبرو می‌شوند. خاویر نیز خود را به ویروس T-Veronica آلوده می‌کند و تبدیل به موجودی گیاه مانند می‌شود، اما نمی‌تواند در برابر تجربه لیان دوام بیاورد. پس از نابودی خاویر، دولت آمریکا، مانوئلا را دستگیر می‌کند. کمی پس از این مأموریت، لیان باخبر می‌شود که کراوز در یک تصادف رانندگی کشته شده است.

- ایلومیناتی (Resident Evil 4)

شش سال پس از نابودی راکون سیتی و نابودی کمپانی آمبرلا، لیان به عنوان یکی از بهترین مأمورین دولتی شناخته می‌شود و وظیفه محافظت از رئیس جمهور آمریکا و خانواده‌اش را بر عهده دارد. اشلی گراهام، دختر رئیس جمهور، ربوده شده و به دهکده‌ای دور افتاده در اسپانیا منتقل شده است. لیان مأموریت دارد تا او را پیدا کند و در این دهکده، با گروهی تروریستی مواجه می‌شود که خود را Los Illuminados یا ایلومیناتی می‌نامند. لیان با کمک یک پلیس محلی، لوئیس سرا، اشلی را پیدا کرده و از چنگال ربایندگان آزاد می‌کند، اما اعضای خشمگین ایلومیناتی، هلیکوپتری که قرار بوده آن‌ها را نجات دهد، از بین می‌برند. لرد سدلر، سردسته ایلومیناتی، به لیان اطلاع می‌دهد که قصد دارد با آلوده کردن اشلی به ویروس Las Plagas و فرستادن وی به کاخ سفید، باعث ایجاد آشوب در جهان غرب شود و خود لیان نیز به همین ویروس آلوده است.




"ایمان به پول تو رو به هیچ جا نمی‌رسونه سدلر!"


لوئیس، که مشخص می‌شود، یکی از محققانی است که در ساخت Las Plagas نقش داشته، سعی می‌کند تا لیان و اشلی را درمان کند، اما توسط سدلر کشته می‌شود. لیان به راه خود ادامه داده و از اشلی در برابر ایلومیناتی و تله‌های خطرناک‌شان محافظت می‌کند، اما ایلومیناتی سرانجام موفق می‌شود اشلی را برای بار دوم بربایند. در همین هنگام، لیان با ایدا وانگ مواجه می‌شود و مشخص می‌شود که ایدا نه تنها زنده است، بلکه برای آلبرت وسکر کار می‌کند.




کمی بعد، لیان متوجه می‌شود که کراوزر، همکار او در مأموریت خاویر، زنده است و برای وسکر کار می‌کند. کراوز به لیان می‌گوید که آمبرلا می‌تواند قدرت زیادی به نسل بشر ببخشد و لیان احمق است که سعی می‌کند با آن‌ها مبارزه کند. سرانجام، لیان موفق می‌شود کراوزر را بکشد.




سپس، لیان برای نجات دادن اشلی راهی جزیره‌ای می‌شود و او را نجات می‌دهد. آن‌ها موفق می‌شوند ویروس Las Plagas را در بدن خود نابود کنند و سپس برای بار آخر با سدلر مواجه می‌شوند. لیان به خیال خود سدلر را به راحتی شکست می‌دهد می‌دهد، اما سدلر تبدیل به موجودی جهش یافته و ترسناک می‌شود و لیان برای شکست دادن او، دست به دامن ایدا می‌شود و به کمک یک نارنجک انداز، سدلر را می‌کشد و برای همیشه، فرقه ایلومیناتی را از بین می‌برد. اما ایدا، ویروس سدلر را از لیان می‌دزدد اما به او، سوئیچ یک جت اسکی را می‌دهد تا لیان و اشلی بتوانند قبل از منفجر شدن جزیره،از آن‌جا فرار کنند و در امتداد افق صبحگاهی دور می‌شوند.




- هارواردویل و ویل فارما (Resident Evil: Degeneration)

در سال 2005، رئیس بخش توسعه تحقیق کمپانی ویل‌فارما، ویروس T را در فرودگاه شهر هارواردویل منتشر می‌کند. ساختمان به حالت قرنطینه در آمده و تیمی از نیروهای ضد تروریستی و ارتش برای مقابله با شرایط فراخوانده می‌شوند.

لیان که اکنون 28 ساله است، وظیفه رهبری نیروهای ضدتروریستی را بر عهده دارد و از سوی رئیس جمهور، به دلیل تجربه بالایش، انتخاب شده است. با هدایت و رهبری او، تیم ضدتروریستی موفق می‌شود زامبی‌ها را از بین ببرد و بازماندگان را نجات دهد که در میان آن‌ها، کلیر ردفیلد مشاهده می‌شود.




سپس لیان با کرتیس میلر از ارتش و انجلات میلر از ویل فارما درگیر می‌شود. لیان انجلا را نجات داده و میلر را که به ویروس G مبتلا شده به قتل می‌رساند. در پایان، لیان و انجلا، فردریک داونینگ، فرد پشت پرده این اتفاقات را که با ویروس T و G از راکون سیتی فرار کرده و مسئول انتشار ویروس T در فرودگاه هارواردویل و انفجار مقر ویل‌فارما بوده و آخرین نمونه ویروس G و ویروس T را فروخته، معرفی می‌کنند.




در پایان، لیان به مأموریت دیگری فراخوانده می‌شود. او و کلیر از هم خداحافظی کرده و آروز می‌کنند که بتوانند تحت شرایط عادی همدیگر را ملاقات کنند.

"پایان قسمت اول"

قسمت دوم این پاورقی را فردا در PSPro بخوانید.

 

برچسب ها: پاورقی: بازی Resident Evil
0 نفر این پست را پسندیده اند. این مطلب را به اشتراک بگذارید:
مطالب مشابه
مشاهده موارد بیشتر
نظر کاربران
برای ارسال دیدگاه ابتدا باید وارد شوید.